دیشب غرور جاودانگی مرا گرفت
وقتی تعالیم خوب تو
یک به یک تصویر می شد به ذهن من
مادرم !
هرگز معلمی به شیوه ی تعلیم تو نبود
وقتی که تشریفاتی ترین شاممان
با محروم ترین همسایه قسمت می کردی
هرگز معلمی به شیوه ی تعالیم تو نبود
مادرم!
وقتی به زعم بی چیزی پدر
تمام چیزهای خوب را
برایمان می ساختی و می خریدی
فقط با دو میل(بافتنی)
هرگز معلمی به شیوه ی تعلیم تو نبود
مادرم !
وقتی به قهر واخم
تأدیب می کردی ام
من می شمردم گناهان بی شمار
به انگشت کوچکم
کم می آمد شمار انگشتان من
و تو ...
با بوسه ای که از لپ شیرینت قاپ می زدم
به لبخندی مهر آمیز پاک می کردی عرق شرم گناه از چهره ام
هرگز معلمی به شیوه ی تعلیم تو نبود
مادرم!
حالا که من قد کشیده ام
و تو .......
راست قامت خفته ای به خاک
درسی که دادی ام
هر روز در مدرسه
امتحان می دهم
به شاگرد خویش
شبنم
سلام علیکم
خیلی خوشم اومد از وبلاگت واقعا مرسی که وقت میذاری و برای ما مطلب می ذاری [هورا]
راستی اگر دوست داری آمار خودت را بالا ببری کافیه که سایت خودت را در موتور جستجوی جدید ایرانیان ثبت کنی!
به این صورت که این سایت بیو و در کادر جستجو سایت خودت را اینطوری جستجو کن !به همین راحتی سایتت ثبت می شه در موتور جستجو!
عنوان سایت+آدرس سایت
قربانت
بازهم بهت سر میزنم.خیلی کارت بیسته
فدات شم[نیشخند][قلب]
سلام
خسته نباشین. من کلمه »قاراقان» را در گوگل سرچ کردم که یک لینک از وبلاگ شما داد. ولی متاسفانه آن لینک را حذف کرده بودین. می خواستم ببینم قاراقان یعنی چی؟ و مطلبتون در اون پست چی بوده؟
با تشکر از لطف شما
این لینکش! یه موقع نگی دروغ گفتم!!!!۱